سرویس سیاسی- "محمود احمدینژاد" تلاش میکند تا خود را به عنوان مدافع آزادی و دموکراسی جهانی معرفی کند. این شیوه اما درباره او کارآمد نیست.
به گزارش آفتابنیوز؛ "ساموئل تروپ" خبرنگار نشریه "نیشن" آمریکا به تازگی مصاحبهای تلفنی با احمدینژاد داشته است. خبرنگار این نشریه مینویسد: "زمانی که آمریکا سپاه را در فهرست تروریستی قرار داد از رهبری ایران تا روحانی رییسجمهوری فعلی، همه سیاستمداران ایرانی این اقدام را محکوم کردند. احمدینژاد اما درباره تیم بسکتبال آمریکا در توئیتر نوشت. این احمدینژادی نیست که پیشتر میشناختیم. طی مدت زمانی که او در فاصله سالهای 2005 تا 2013 میلادی رییسجمهوری ایران بود از هیچ فرصتی بری حمله به دولت امریکا دریغ نمیکرد. او همچنین حمایت سپاه را برای تقویت موضع سیاسی خود به همراه داشت. یک کاربر در توئیتر برای احمدینژاد نوشته بود: "محمود عزیز اکنون زمان پرداختن به چنین موضوعاتی نیست آیا نمیخواهید از سپاه حمایت کنید"؟ از آن زمان به این سو شاهد تشدید تنش میان ایران و امریکا پس از خروج امریکا از برجام با فرمان ترامپ بودهایم و توئیتر به ابزار اصلی احمدینژاد برای برقراری ارتباط با مخاطبان امریکاییاش تبدیل شده است. از آن زمان به این سو شدت تنش میان دو کشور افزایش یافته است. احمدینژاد که روزگاری یک محافظهکار سرسخت بود تلاش میکند تا اکنون خود را در سخنرانیها و مصاحبهها مدافع دموکراسی و آزادی در ایران و جهان معرفی کند. او میخواهد مانند یک دولتمرد بزرگ رفتار کند؛ کسی که فراتر از سیاستهای ملی را در نظر میگیرد و به مسائل جهانی توجه دارد. احمدینژاد به ترامپ نامه مینویسد و خواستار توقف تحریمهای اقتصادی علیه ایران میشود و به او درباره فواید صلح آموزش میدهد. او در گفتوگو با "نیشن" میگوید هدفاش ایجاد جهانی بهتر برای همه است. با این حال، به نظر میرسد او ناامید از بازگشت به عرصه قدرت در ایران میخواهد قلب و ذهن افکار عمومی امریکا را تحت تاثیر قرار دهد و با خود همراه سازد".
این نشریه در ادامه مینویسد: "احمدینژاد در سال 1956 میلادی در خانوادهای مذهبی و کم درآمد در تهران متولد شد. او از ارتباطات خود استفاده کرد و به شهرداری تهران در سال 2003 میلادی رسید و سپس رییسجمهوری ایران در سال 2005 میلادی شد. او یک پوپولیست بود و با موفقیت از خود چهره مردی از مردم را ارائه داد. او خود را در برابر آیتالله هاشمی رفسنجانی میانهرو قرار داد. برنامه اصلی احمدینژاد پوپولیستی بود: انتصاب هواداراناش در مناصب کلیدی و افزایش تقابل و حمله لفظی علیه غرب. او اصلاحات اقتصادی از جمله خصوصیسازی شرکتهای دولتی و پرداخت یارانه نقدی به خانوارها و فراهم ساختن دسترسی آسان به وامهای کمبهره را انجام داد. احمدینژاد میگوید میراث اقتصادیاش برای مردم خوشایند بود اما واقعیت آن است که اکثر ایرانیان از زمان او به عنوان دورهای پررونق یاد نمیکنند. علیرغم درآمد 700 میلیارد دلاری نفت در هشت سال ریاستجمهوری او سوء مدیریت اقتصادی دولت احمدینژاد باعث افزایش نرخ تورم و بیکاری شد و بسیاری از اعضای طبقه متوسط ایران را به سوی فقر سوق داد. او دست نهادهای خاص را در اقتصاد کشور باز کرد. او تحریمهای سازمان ملل متحد را غیرقانونی و بیارزش خواند و در سال 2010 میلادی مدعی شد که 11 سپتامبر کاری از درون امریکا بوده است. او منکر هولوکاست و کشتار یهودیان توسط نازیها در سال 2006 میلادی شده بود. او از "دیوید دوک" رهبر کوکلوکس کلانها یا نژادپرستان سفیدپوست امریکایی برای شرکت در کنفرانسی در تهران دعوت کرد. اظهارات او موجب شد تا جهان بگوید او رییسجمهوری است که واقعیتهای تاریخی را انکار میکند. این به ضرر ایران بود. او یک پوپولیست است همانند ترامپ رییسجمهوری امریکا یا ویکتور اوربان در مجارستان یا بولسونارو در برزیل. او هنجارهای سیاسی را نقض میکند و حقیقت را دستکاری میکند و قدرت ارتباط مستقیم با مردم به صورت شخصی و آنلاین را درک میکند. جای تعجبی ندارد که ایرانیان ترامپ را احمدینژاد امریکا می دانند. احمدینژاد اما خود این موضوع را رد میکند و میگوید: "موهای ما رنگ های متفاوتی دارند و من ثروتمند نیستم. من عضو حزب جمهوریخواه نیستم. من عضو حزب خاصی نیستم".
این نشریه در ادامه مینویسد: "احمدینژاد اما پس از حمایت از "رحیم مشایی" دوست نزدیک خود، مواضعاش تغییر کرد. برای مثال، او مخالف حضور نیروهای ایرانی در سوریه است و میگوید: "هیچکس حق دخالت در امور دیگران را ندارد".
خبرنگار این نشریه مینویسد: "از ابتدای مصاحبه احساس کردم احمدینژاد باز هم دوست دارد مانند همیشه پاسخ پرسش را با پرسش دهد. حس میکردم او از مصاحبه تنها برای انتقال پیام خود و برای اهداف سیاسیاش استفاده میکند و من تبدیل به وسیلهای برای انتقال پیامهای او شدهام. این احساس دستکاریشدن کارم و سوالهایم برایم خوشایند نبود و حس میکردم احتمالا به نظر میرسد که با او در حال همکاری هستم. به نظر میرسد او میخواهد از این مصاحبه برای بهبود وجهه و چهره خود استفاده کند. او در مقایسهای گفت که میان اعتراضات کنونی با اعتراضات سال 1979 ایران تفاوتی وجود ندارد. او میگوید: "چه تفاوتی وجود دارد؟ هر جا که مردم حقوق خود را بخواهند کار درستی میکنند". او میگوید هدف از توئیتهایش پرداختن به مسائل بینالمللی است و نه مسائل داخلی. او میگوید برای جهانی بهتر و انسانیتر تلاش میکند. او میگوید: "مهمترین کاری که سیاستمداران میتوانند انجام دهند تاکید بر نقاط مشترک است و در پایان روز همه مردم یکدیگر را دوست خواهند داشت و در صلح، امنیت و برادری خواهند بود".
او میگوید یهودستیز نیست. او گفت: "نگاه کنید، ترامپ با دولت ایران مخالفت دارد، میتوانیم بگوییم او ضدمسلمانان است؟" او میگوید مخالف سیاستهای دولت اسرائیل است اما نفرتی از یهودیان ندارند. او میگوید: "شما یهودی هستید و من مسلمان هستم و ما در حال صحبت با یکدیگر هستیم. آیا ما در حال نزاع با یکدیگر هستیم"؟
احمدینژاد میگوید بسیاری از یهودیان در امریکا با دولت صهیونیست اسرائیل مخالف هستند. او میگوید: "رژیم صهونیستی ناقض اصول سازمان ملل متحد است. اگر کسی در این مورد صحبت کند یهودستیز قلمداد میشود؟". او میگوید: "اسرائیلیها رسانهها را کنترل میکنند و پول هم دارند".
خبرنگار "نیشن" در پایان مینویسد: "احمدینژاد توانایی جذب افراد در حاشیه جامعه را دارد اما مشخص نیست که او تا چه اندازه میتواند فراتر از پایگاه خاص حمایتیاش را به سوی خود جلب کند. درست است که بازگشت احمدینژاد به قدرت در ایران محتمل به نظر نمیرسد اما ترامپ نیز زمانی به قدرت رسید که کسی فکرش را نمیکرد. این به مهارت سیاسی احمدینژاد بستگی دارد که نشان داده در این زمینه کمتجربه نیست. به قدرت رسیدن او او خبر خوشایندی نخواهد بود. او تلاش خواهد کرد تا تصویری دستکاری شده و متفاوت از خود به رسانهها و جهان نشان دهد".
..... هم اصلا. نمیگویی!!؟؟¡!!!!!